دخترک نابینا

ساخت وبلاگ

یه روزگار بد یه دختر کور بود که پسری رو دوست داشت پسره هم اونو خیلی دوست داشت بعد دختره میگه

 

اگه من بینا بودم اونوقت می فهمیدی که چقدر دوست دارم .بعد ها  یکی پیدا میشه چشماشو می ده به دختره بعد

 

دختره که بینا میشه می بینه دوست پسرش کوره  ترکش می کنه ولی پسره بهش می گه برو ولی خیلی

 

مراقب چشام باش 

 

................................................................................................................................................

 

پرسيد به خاطر كي زنده هستي؟ با  اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش 

 

گفتم به خاطر هيچ كس. 

 

پرسيد پس به خاطر چه  زنده هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو"

 

 با يك بغض غمگين گفتم به خاطر هيچ چيز.

 

 ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك تو چشمانش جمع شده بود

 

 گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است

 

...............................................................................................................................................

 

می دونی چرا وقتی میخوای بری تو رویا چشمهات رو میبندی؟؟؟؟ وقتی میخوای گریه کنی چشمهات رو


 میبندی؟؟؟ وقتی میخوای خدارو صدا کنی چشمهات رو میبندی؟؟؟ وقتی میخوای کسی رو ببوسی چشمهات

رو میبندی؟؟؟؟ چون قشنگ ترین لحظات این دنیا قابل دیدن نیستنن

نوستالژی باطعم سیگار...
ما را در سایت نوستالژی باطعم سیگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل اسماعیلی abolfazil9927 بازدید : 687 تاريخ : دوشنبه 28 مرداد 1392 ساعت: 12:09

آرشیو مطالب

نظر سنجی

بهترین دوست از نظر تو؟

خبرنامه